
اشاره: انسان چه زن و یا مرد، ترکیبی از جسم و روان است که در عین مجزا بودن، پیوندی ناگسستنی با هم دارند. روان کسی سالم است که بدنی سالم داشته باشد و بدنی سالم است که محرک و مکانیسم آن از روانی سالم برخوردار باشد. زن و مرد یکسان هستند و نباید جنسیت علتی […]
اشاره: انسان چه زن و یا مرد، ترکیبی از جسم و روان است که در عین مجزا بودن، پیوندی ناگسستنی با هم دارند. روان کسی سالم است که بدنی سالم داشته باشد و بدنی سالم است که محرک و مکانیسم آن از روانی سالم برخوردار باشد. زن و مرد یکسان هستند و نباید جنسیت علتی برای تبعیض گردد. بانوان جامعه مادرانی هستند که وظیفه تربیت فرزندان جامعه را بر عهده دارند که این قضیه میطلبد بیشتر به نقشآفرینی بانوان در صحنه ورزشی اهمیت داد تا فرزندان سالمی را به جامعه تحویل دهند. ورزش بانوان عمومیت دارد و دربرگیرنده ورزشهای آماتور و حرفهای میگردد که در سطح جوامع مختلف جهان مطرح است.
اهمیت ورزش تا جایی است که پیامبر اسلام نیز به والدین توصیه کردهاند که اسب سواری، شنا و تیراندازی را به فرزندانشان آموزش دهند. هر فعالیتی که ضرر بدنی نداشته باشد و مخالف اخلاق دینی نباشد و همچنین جلوی رسالت عبودیت را نگیرد اشکالی ندارد و بلکه با توجه به حدیثی که ذکر کردیم برای انسان واجب هم میشود.
اگرچه نمونههای زیادی در تایید فعالیت زنان در جامعه ما در طول تاریخ و در همین عصر وجود دارد که بحث آن در این مقال نمیگنجد؛ اما در مجموع میتوان گفت متاسفانه نگاه غیرعلمی، سلیقهای و سنتی به جنس مونث، منجر به محدودیتهای فراوانی برای زنان شده و یا برخی از بانوان متاسفانه به سمت و سویی کشیده شدهاند که با تواناییهای جسمی آنان نسبتی ندارد و یا تواناییهای آنان به سبب و جود همین باورهای غلط هرز میرود.
از جمله عرصههای موجود برای اثبات توانایی زنان ورزش است که در این میان چهرههای موفق بسیاری را در جامعه خودمان شاهد هستیم که نمونه آن حضور بانوان در تیمهای بسکتبال، فوتبال و هندبال است.
تیم بسکتبال بانوان با بیش از ۱۵ سال سابقه حضور در رقابتهای استانی و ملی اینک با برخورداری از کادری مجرب، مربیانی توانا و بازیکنانی با انگیزه وارد مرحله جدیدی شده و میتوان از آن به عنوان یک تشکل پویا و موفق جهت رویارویی در میادین ورزشی نام برد.
بدون شک بخشی از موفقیتهای این تیم در سالهای اخیر حاصل تلاش مربی کارکشته و با اخلاق سرکار خانم «سروه ضرغامیان» است؛ مربیای که زندگی خود را وقف تیمش کرده و آنگونه که خود میگوید آرزویش تنها موفقیت تیم و تربیت بازیکنانی با انگیزه است. تا جایی پیشنهاد مربیگری در سایر استانها را رد کرده و معتقد است با ید تجربه و توانش را صرف دختران زادگاهش نماید.
هفته گذشته این بانوی سرو قامت میهمان دفتر هفتهنامه بود. در برخورد اول مانند تمام ورزشکاران زن کرد بسیار جسور، خودساخته و البته خوش صحبت به نظر میرسید.
آنچه میخوانید گفتوگوی خبرنگار سرویس ورزش روژان با این بانوی پرتلاش است:
روژان: لطفا خودتان را بیشتر معرفی کنید و بگویید از کی وارد دنیای بسکتبال شدید؟
– «سروه ضرغامیان» هستم، مربی تیم سوپرلیگ و حدود ۲۵ سال است که مشغول بسکتبال هستم. از سن ۱۰سالگی به بسکتبال روی آوردم و ۱۱ سال است که مربیگری را شروع کردهام که در این مدت اگرچه کمکاریهایی بوده اما به نظر خودم سیر صعودی داشتهایم.
روژان: حوزهی فعالیت شما فقط کردستان است؟
– بله؛ بنده در این بازهی زمانی فقط در کردستان فعالیت داشتهام و شروع فعالیت مربیگری من همزمان بود با روی کار آمدن آقای سلطانپور در هیئت بسکتبال که در آن زمان خانم مردوخی مربی بودند اما به علت مشغلههایی که داشتند کنار کشیدند و آقای سلطانپور تصمیم گرفت کسوت مربیگری را گرچه که بازیکن هم بودم به من واگذار کند. در آن برهه زمانی، با دو نفر بزرگسالان و تیم نونهالان که دو سال با آنها کار کرده بودم وارد مسابقات لیگ شدم و اینگونه نقطه آغاز فعالیت مربیگری من شروع شد.
روژان: در چه سطحی از مربی گری هستید؟
– بنده درجه یک مربیگری را دارم و مدرس فدراسیون نیز هستم.
روژان: در دوران بازیکنی چه افتخاراتی کسب کردید؟
– حقیقتا شرایط برگزاری مسابقات بسکتبال در آن زمان بدینگونه و به شکل امروزی نبود، معتقدم که بسکتبال امروزه بسیار متحول شده و این تحول شامل قسمت مسابقات نیز گردیده که در اجرای مسابقات تفاوت زیادی با گذشته دارد.
مسابقات در گذشته در دو دوره برگزار میشد:
اول، قهرمانی کشور که در سراسر کشور برگزار میشد که تنها در رده سنی جوانان و به صورت لیگ هم نبود.
دوم، از طریق آموزش و پرورش شرکت میکردیم که بطور سالانه و به صورت مسابقات گردهمایی برگزار میشد که در آن موقع، یعنی سال ۷۲-۷۳ تیم نوجوانان ما مقام دوم لیگ دسته دوم را کسب کرد و بعد از آن رو به رشد نهاد و بعد از اینکه در سال ۱۳۷۵مسابقات به صورت قهرمانی کشور برگزار شد تیم بانوان کردستان توانست در سال بعدش یعنی ۷۶-۷۷برای مسابقات، تیم اعزام کند که این نقطه عطفی برای تیم بانوان بود. در آن زمان ۱۰ تیم در لیگ یک و بقیهی تیمها در دسته دوم توپ میزدند. ما در سال ۱۳۷۷ در دستهی دوم، مقام دوم را کسب کردیم و راهی دستهی اول شدیم که این مرحله مستلزم امکانات مناسب و اسپانسر قوی بود که بازهم به ورزش بسکتبال بانوان کم توجهی شد و در این بازه زمانی، تیم به بن بست رسید. چنان به بانوان بی توجهی شد که بهترین مربی وقت به علت حقکشی کنار کشید. در کل به صورت بنیادین با تیم بانوان کار نمیشد.
روژان: مربیهایی که در پیشرفت شما تاثیرگذار بودند چه کسانیاند؟
– ۱. خانم «مهوش محمدی» که الان خارج از کشور و در کانادا زندگی میکنند.
۲. خانم «ناهید مردوخی» که الان با توجه به مشغله دانشگاه به صورت کلی از بسکتبال دوری گرفته است و فقط در سطح دانشگاهی خودشان فعالیت دارد و در کنار این دو بزرگوار خانم «ژاله جلویزانی» بود که اگرچه به عنوان مربی با بنده کار نکرد ولی بزرگترین حامی بسکتبال بانوان بود و در حفظ بسکتبال بانوان استان نقش مهمی داشت که تا این لحظه هم میتوان به آثار آن پیبرد که اکنون هم با توجه به اینکه سمتی حقوقی ندارد ولی باز هم برای بانوان زحمت میکشند.
روژان: با توجه به کمکاری خانواده در ورزش دختران، شما چگونه در سن ۱۰ سالگی وارد ورزش بسکتبال شدید؟
– حقیقتا من آن موقع در آمادگی جسمانی کار میکردم و بسکتبال در آموزش و پرورش کار میشد. روزی در حیاط مدرسه به بسکتبال بچهها نگاه میکردم و به آن علاقهمند شدم و هنگامی که به خانه برگشتم با خانواده در میان گذاشتم که به من اجازه دهند که به سالن بسکتبال بروم زیرا مدرسه به علت اینکه از بچههای مدرسه نبودم انتخابم نمیکرد. یادم هست در همان ایام و در روز جمعه تیم ساینا در سالن آرادی بازی داشت که برادرم مرا برای دیدن بازی به سالن برد که شاید اولین جرقه مهمی که در من ایجاد شد دیدن بازی ساینا بود و به محض برگشت، به خانوادهام گفتم که باید من را به سالن ببرند. حقیقتا خانواده هم با توجه به آن همه مشکلات از جمله:کمبود امکانات و دوری مسافت سالن با خانه مرا کمک کردند، از آن به بعد من سالن میرفتم و تمرین میکردم و از همه مهمتر بازیهای ساینا را می دیدم.
روژان: در زمان شما و بعد از شما دورههای استعدادیابی وجود داشت؟
– به نظر بنده زمانی که آقای سلطانپور سر کار آمدند بسکتبال کردستان دوران جدید از رشد و ترقی را شروع کرد. ایشان اگرچه بسکتبالیست نبودند ولی از لحاظ مدیریت، خلاق و موفق بودند و به زعم من اولین و مهمترین کاری که کرد پرورش مربی بود. زمانی که وی مربیهای وقت تیم ملی را به کردستان میآورد شاید هیچ استان و شهر دیگری این کار را نمیکرد. وی مدرسینی همچون ابوالحسنی را برای تدریس درجه ی دوم و مربی اوکراینی را برای تدریس درجه سه به استان آورد.
ولی پیرامون مسئله استعدادیابی باید عرض کنم که تنها چیزی که کردستان را عقب انداخته است عدم برنامهریزی مدون و مداوم است؛ متاسفانه همیشه سلایق شخصی و منیت، مانع پیشرفت بسکتبال بوده است؛ در واقع تشکیل کمیته استعدادیابی بانوان فقط در حد یک تئوری و شعار است؛ اما این نکته را ذکر کنم پارسال در سه سطح کشوری و در سه رده سنی مقام کسب کردیم.
روژان: بجز شما مربی درجه یک که مدرس باشد در استان داریم؟ منظورم مدرس فدراسیون است.
– خیر؛ متاسفانه در استان نداریم و این یک معضل بزرگ است و فقط خانم «سارا قجر» هستند که مدرک درجه یک را گرفتهاند و در آموزش و پرورش کار میکنند.
روژان: نظر شما درباره جنجالی که فصل پیش در بازی با «کاله» در سالن آزادی سنندج پیش آمد چیست؟ و راهکارتان برای بازگشت دوباره بانوان تماشاچی به مسابقات چیست؟
– من معتقدم این قضیه (گرفتن عکس سلفی با بازیکن) مسالهی بسیار مهمی نیست که برای آن کل بانوان را از حضور در سالن محروم کرد زیرا هر کس که به سالن میآید با سلیقه و دید و نگرش خاصی حضور دارد و همه نمیتوانند یک دست و یک سلیقه باشند بلکه به راحتی میتوان این قضایا را کنترل و مدیریت کرد تا قشر بانوان تحت تبعیض جنسیتی و«زن» بودن قرار نگیرند.
من آن فرد را خارج از هر ایده و تفکری که دارد مسئول میدانم زیرا جامعهی بانوان و مصلحت جمعی را پایمال کرده است. سازمان ورزش و جوانان میتواند با مدیریت صحیحتر بانوان را به سالن راه دهد که هم جلوی منتقدین تفکر اسلامی را بگیرد و هم بانوان را نیز در جهت ارتقای کیفی ورزش کمک کند. به طور مثال دعوت تیمهای نوجوانان و نونهالان بانوان یا دعوت از مدارس دخترانه تا شاید جرقهای دیگر برای یک دختر رخ دهد.
روژان: در مورد روانشناسی ورزش و پرورش اخلاق ورزشی ورزشکاران با توجه به نمودهای حال حاضر ورزشکاران در جامعه، چه راهکارهایی دارید؟
– در جو مکانی ما تربیت اخلاق بیشتر شیوهی جبری که منجر به تنبیه و یا تشویق صرف میشود حاکم است. با توجه به روانشناسی اخلاق من معتقدم که بازیکنی که به سن نونهالان و نوجوانان برسد تا حدود زیادی شخصیت اخلاقیاش شکل گرفته است و باید قبل از رسیدن به این سن کارهای تربیتی انجام داد پس انتظار نداشته باشید یک ورزشکار بزرگسال تغییر شخصیتی و رفتاری عمده پیدا کند.
روژان: دیدگاه خانوادهها نسبت به ورزش دختران را چگونه میبینید؟
– زمانی ورزش را شروع کردم خانوادهام بیشتر نگرانی این را داشتند که ورزش لطمهای به درسم بزند و این دغدغه مهمی برای خانوادهام بود و الان که اینجا هستم تا حدی به آنان حق میدهم، زیرا در آن زمان ورزشکاران در سواد و دانش در سطح پایینی بودند و این تصور غلطی به جامعه ما القا کرده بود؛ ولی من معتقدم کسی که ورزش کند با توجه به تخلیه هیجانات درونی فکرش برای درس خواندن فعالتر میشود و بنده برای از بین بردن این تصور غلط پذیرش بازیکن را منوط به معدل کردم و بر این قضیه مکرر تاکید میکنم.
روژان: در حال حاضر، خوشبختانه تیم شما به مرحلهی بعد راه یافته است دغدغههای تیم را در چه میبینید؟
– ما پارسال در سوپر لیگ a توپ زدیم که متشکل از ده تیم بود. همراه پالایش نفت آبادان راهی سوپرلیگ شدیم و چون بحث پشتوانه مالی پیش آمد مشکلات مطرح گردید، گرچه ما با وجود این مشکلات خوب کار کردیم و بعد از پالایش و تنها با گل آبراژ کمتر دوم شدیم و وارد سوپرلیگ a شدیم و باز هم با شرایط سخت مالی تیم را بستیم ولی این بار هفتم شدیم و امسال با توجه به هزینهای که لازم داشت از سوپرلیگ A انصراف دادیم و برای سوپرلیگ B شرکت کردیم و این کار به علت عدم فروپاشی تیم بود؛ زیرا در غیر این صورت احتمال داشت به علت کمبود امکانات تیم درسوپرلیگ A منحل شود و این لطمه بزرگی بر پیکره بسکتبال بانوان و اعتبار ورزش استان بود.
روژان: در جامعه سنتی ما، محدودیتهایی برای ورزش بانوان وجود دارد؛ برای اصلاح این نگاه چه پیشنهادی دارید؟
– من معتقدم دخترانی که ورزشکار هستند دیدی بازتر به مسائل دارند و تحت تاثیر جبر فکری قرار نمیگیرند و همیشه میتوانند خواهان حق خودشان باشند. یادم هست زمانی که هیئت، اعزام تیم مردان و بانوان را لغو کرد بنده با اصراری که داشتم توانستم به هیئت بقبولانم که تیم بانوان را اعزام کند و این در حالی است که من یک زن هستم و جالب اینکه آن سال، تیم مردان اعزام نشد، من معتقدم وقتی که شما ورزشکار باشید دنیایتان بزرگتر و خواستههایتان وسیعتر میشود.
روژان: چرا اغلب در مقابل تیمهای صاحب نام شکست میخوریم؟
– البته من هیچ موقع دیدگاه باخت نداشتم، ولی ریشهی باخت را در امکانات و قضایای روحیـ روانی میدانم، زیرا تمام شرایط روحی و امکانات ورزشی بر وفق مراد آنهاست. به عنوان نمونه تیمهای تهرانی با توجه به بازیهای متعددی که انجام میدهند تجربهی بیشتری در میادین مسابقات کسب میکنند. من تجربه را در تعداد بازی میدانم نه سن و سال زیاد.
روژان: به عنوان سئوال آخر دغدغهها و پیشنهادات خود را برای ارتقای ورزش بانوان مطرح کنید؟
– بی مهری مسئولین و وارد کردن مربی غیربومی در برههای از زمان با وجود پتانسیلهای توانمند استان یکی از شکوائیههای من به یکی از مسئولین گذشته است؛ ولی من مقاومت کردم و در این راه همواره خدا هم کمکم کرده است که با نگاهی به کارنامه کاری من این ادعا مشخص میشود.
دوران آقای جولایی را دوران مفیدی برای بسکتبال بانوان میبینم و امیدواریم که باقی بماند زیرا هر کس به جای وی بود شاید راه حل برای کمی بودجه را، با حذف تیم بانوان جبران میکرد؛ ولی دو سال قبل که هیئت تصمیم گرفت تیم بانوان را اعزام نکند با مسئولیت خودشان تیم را روانه مسابقات کرد و جالب اینکه همان سال، سه مقام کشوری کسب کردیم و کردستان بعد از تهران مقام دومی را بدست آورد و امیدوارم آقای استادنوروزی هم با خلاقیت خودشان همکاریاش با بانوان را ادامه دهد و موجب پیشرفت باشند نه عقبگرد.
همچنین امیدوارم اختلاف سلیقهها باعث فروپاشی ورزش بانوان نشود. متاسفانه نبود همدلی همیشه موجب پایمالی حقوق بانوان شده است و ای کاش این تنگ نظریها را کنار بگذارند. با نگاهی به تعداد پیشکسوتان ورزش استان می بینیم که بیشتر این بزرگواران متعلق به بسکتبال است که این خود شاهدی بر غنی بودن و قدمت این ورزش است؛ در حالی که پشت این ورزش خالی است و همانطور که شما در مقاله قبلی اشاره کردید عدم لژیونر و بازیکن در سوپرلیگ و اسپانسر مناسب نشان برکم کاری در این ورزش را داراست.
پیشنهاد هایی که دارم عبارتند از:
۱. مسئولین روابط قوی با فدراسیون داشته باشند:
۲. برنامه ریزی مدون و قوی داشته باشیم:
اگر میخواهیم شاید پیشرفت باشیم باید سلایق شخصی را کنار بگذاریم یک من نمیتواند معجزه کند باید با خرد جمعی برنامهای جامع وجود داشته باشد.
۳.اسپانسرهای قوی را جذب کنیم:
نبود اسپانسر و کمبود منابع مالی همیشه استعداد و توانایی جوانان استان را محدود کرده است، شاید در نظر خیلیها ما فقیر هستیم و ارزشی برای سرمایهگذاری نداریم اما یادمان نرود زمانی کردستان قطب ورزش ایران بود، بخصوص بسکتبال و شاید دیگر صدایی نمانده که فریاد بزند و همه از ترس با چراغی خاموش و کمسو سر در لاک خود مشغول به فعالیت هستند.
۴. تنگ نظری ها و دیدگاه شخصی را و برخورد سلیقهای را کنار بگذاریم تاکید میکنم پیشرفت منوط به همدلی است و البته همدلی که منجر به فکری واحد شود و به فکر جوانانمان سمت و سوی مثبت دهد.
۵. فاصله ورزش را با رسانه نزدیک کنیم:
همیشه بانوان ارتباطی دور با رسانه داشتهاند؛ چرا نباید فعالیتهای این قشر از جامعه پوشش داده شود؟ رسانه باید ورزش بانوان را به مردم معرفی کند و قطعا این رسالت رسانه بوده است و باید به آن توجه کنند.
روژان: در چهره ضرغامیان، هم صبر را میتوان دید و هم نشاط و اضطراب را؛ امیدواریم چشمهایمان نگاه تازهای به خود بگیرد، به جای سکوت و ایجاد مانع، مفید و خیرخواه باشیم، شاید میلیاردی نشود حمایت کرد؛ اما همین همدلی و دلسوزی ارج و اجری بیشمار دارد، امیدوارم همیشه به فکر پیشرفت سلامت روحی وروانی باشیم تا از این لجنزار تعفنآورخارج شده و چشماندازی پرامید فراروی جوانانمان ترسیم کنیم. پیشرفت در سایه همدلی و دلسوزی به دست میآید. به قول خانم ضرغامیان به «من» نیندیشیم، همه باید باشیم.
گفتگو : چیاکو ویسی ـ سعید قادری
نظرات